تاثیرات بدشنوایی بسیار فراتر از زبان و گفتار هست
اختلال پردازش شنوایی یا بدشنوایی اصطلاحی است که برای توصیف مشکلات دریافت و پردازش اطلاعات شنوایی به کار برده می شود. این اختلال، یک آسیب ساختاری سیستم شنوایی نیست. اگرچه بسیاری از کودکان مبتلا به مشکلات شنوایی دچار تاخیر در مهارت های پردازش شنوایی نیز هستند، زیرا فرصت کافی برای گوش دادن و پردازش های شنوایی را از دست می دهند.
بسیاری از والدین زمانی به اختلال بدشنوایی فرزندشان مشکوک می شوند که گفتار وز بان آن ها به تاخیر می افتد. اگر کودک نتواند کلمات را به درستی پردازش کند، در تلفظ درست کلمات نیز دچار مشکل و تاخیر خواهد شد.
در بسیاری از موارد انجام گفتاردرمانی همراه با بلوغ و روند رشد و تکامل طبیعی کودک باعث می شود تا پس از انجام 12 الی 18 ماه تمرین، کودک به سرعت مناسب رشد برسد. در هر حال انجام گفتاردرمانی به تنهایی نمی تواند کمکی به رفع مشکلات پردازش شنوایی کند. در اینجا اختلال بدشنوایی به شکل تاخیر در رشد گفتار خودش را نشان می دهد.
بسیاری از کودکان مبتلا به بدشنوایی مشکلات گفتاری ندارند. والدین باید به علایم اختلال بدشنوایی که شامل مشکلات گفتار، گوش دادن، یادگیری و خواندن می باشد، توجه کافی داشته باشند.
تعداد قابل توجهی از کودکان علایم بدشنوایی دارند
تسلط کودکان به مهارت های زبانی و گفتاری یکی از مهم ترین و سریع ترین فعالیت های شناختی مغز می باشد. ینابراین عجیب نیست که بسیاری از کودکان در مراحل اولیه یادگیری مهارت خواندن با مشکل مواجه باشند. کودکان در سن 5 تا 6 سالگی هنوز مهارت های پردازشی لازم برای شنیدن یا گوش دادن به هر صدا در کلمات را ندارند. این موضوع در 40 درصد از کودکان 6 ساله مشاهده می شود. بسیاری از این کودکان حداقل درجه ای از بدشنوایی دارند که بر یادگیری مهارت خواندن تاثیر منفی می گذارد.
اگر اختلال بدشنوایی درمان نشود، می تواند بر همه جنبه های زندگی کودک تاثیر بگذارد. شایع ترین مشکلات همراه با اختلال بدشنوایی شامل ضعف در انجام دستورات و درک در محیط شلوغ می باشد. با این وجود مشکلات اصلی این کودکان را می توان در دو حیطه تقسیم بندی کرد:
- اصوات برای آن ها سرعت بالایی دارند:
سرعت انتقال اصوات گفتار معمولی حدود 40 واج بر ثانیه است، اما کودک مبتلا به بدشنوایی از سرعت پردازش پایین تری برخوردار هست. این موضوع بدین معناست که او در تمام ساعات روز در وضعیت نامتعادل قرار می گیرد و همواره برای دریافت اطلاعات یا حفظ آن از محیط دچار اضطراب می باشد. این امر باعث می شود تا بسیاری از اطلاعات را از دست بدهد، خسته شود و در نهایت بهره مندی زیادی از فعالیت های روزانه نداشته باشد.
- گفتار برای آنها مبهم و نامفهوم هست:
برای کودکان مبتلا به بدشنوایی، دریافت گفتار شبیه گوش دادن به صداها در زیر آب هست. به همین دلیل گوش دادن برای آنها بسیار طاقت فرسا و خسته کننده می باشد. آنها برای یادگیری مهارت خواندن باید بتوانند اصوات تشکیل دهنده کلمات را از هم جدا کنند و این کار برایشان بسیار دشوار است. این مشکل با عنوان اختلال پردازش زبان نیز شناخته می شود.
در اینجا به برخی از تاثیرات منفی دو شکل فوق اشاره می شود. این امر باعث می شود تا زندگی روزانه کودک بدشنوا تحت تاثیرقرار گیرد.
- مشکل در دوست یابی
یکی از تاثیرات پنهان بدشنوایی در کودکان، ضعف در ارتباط اجتماعی است. بدشنوایی باعث می شود تا کودک نتواند به راحتی با دیگر کودکان ارتباط برقرار کند و با آن ها صحبت نماید. این امر به ویژه زمانی که کودکان با هم بازی می کنند و همزمان در حال مکالمه بایکدیگر هستند، اتفاق می افتد. در این حالت کودک باید بتواند هر آنچه بین آن ها رد و بدل می شود را بشنود و پردازش کند.
این امر باعث می شود تا کودک تمایلی به مشارکت در صحبت کردن داشته باشد. در این حالت کودک بیشتر تمایل دارد که ساکت باشد. پیدا کردن دوست برای این کودک بسیار دشوار می باشد. با ادامه پیدا کردن این وضعیت کودک در یک دور باطل قرار می گیرد، به نحویکه ضعف در تعامل اجتماعی باعث کمتر شدن تحریک مناسب زبانی و گفتاری می گردد که خود نقش مهمی در رشد مهارت های پردازش شنوایی دارد.
- احساس سرخوردگی و یاس
مشخص است که بدشنوایی باعث ضعف عملکرد کودک در محیط های شلوغ می شود. با این وجود تاثیر آن بر احساس سرخوردگی کودک هنوز به درستی مورد توجه قرار نگرفته است.
کودک در مدرسه باید بتواند در محاوره با دیگران شرکت کند و در هنگام سوال پرسیدن، بی درنگ و بدون معطلی پاسخ دهد. این کار برای کودکان مبتلا به بدشوایی آسان نیست و آنها برای پاسخ دادن به سوال یا درخواست دیگران نیاز دارند که چند ثانیه فکر کنند و پس از آن پاسخ دهند(در حالیکه بقیه کودکان کلاس منتظر پاسخ دادن او هستند).
یکی از دلایل اینکه کودکان ممکن است تمایلی به رفتن به مدرسه نداشته باشند، همین موضوع می باشد.
- ضعف در مهارت ریاضی
کودکان مبتلا به بدشنوایی در درک توالی دچار مشکل هستند. درک توالی نیاز به تمرین زیادی دارد و چون کودکان بدشنوا وقت زیادی را صرف دریافت اطلاعات می کنند، فرصت کافی برای تمرین کردن روی شناختن الگوها یا توالی ها ندارند.
توالی بخش مهمی از منطق ریاضی را تشکیل می دهد. درک توالی نه تنها برای یادگیری مفاهیم ریاضی و محاسبات پایه نظیر تقسیم کردن ضروری است، بلکه سطوح عالی ریاضی نیز تقریبا به طور کامل وابسته به درک توالی ها می باشد. ضعف در یادآوری مراحل یا توالی یکی از اصلی ترین موانع یادگیری ریاضی می باشد.
- ضعف در مهارت خواندن
یکی از مهم ترین تاثیرات پنهان بدشنوایی، نقص در آگاهی از واج ها و اصوات گفتاری و یادگیری خواندن می باشد.
بسیاری از والدین تصور می کند که توانایی کودک در گوش دادن به کلمات(کل کلمه و نه اجزای تشکیل دهنده آن) برای صحبت کردن کافی است. اما باید بدانیم که مهارت خواندن وابسته سطوح بالای پردازش زبانی است. برای آنکه کودک بتواند خواندن را یاد بگیرد، این کافی نیست که کل کلمه “سیب” را بشنود. برای این کار کودک باید بتواند اجزای تشکیل دهنده کلمه یعنی /س/، /ای/، /ب/ را بشنود و بشناسد. در غیراینصورت واج ها یا همان اصوات تشکیل دهنده کلمات به درستی شنیده نمی شوند و کودک نمی تواند شکل نوشتاری آن را بشناسد و تشخیص دهد.
این امر باعث می شود تا کودک مبتلا به بدشنوایی مجبور باشد روش کاملا جدیدی برای یادگیری مهارت خواندن انتخاب کند. به این شکل که کل کلمات را به خاطر می سپارد (انگار که این کلمات مربوط به زبان دیگری هستند) و سپس آن ها را به حافظه کلمه ترجمه می کند. این روش بسیار دشوار و غیرکارآمد هست و ممکن است تا یک الی دو سال کافی باشد، اما در نهایت مشکلات کودک افزایش پیدا می کند و در کلاس سوم یا چهارم برای او مشکل آفرین می شود.
- درک مفاهیم ضعیف
برخی از کودکان بدشنوا می توانند با تلاش بیشتری که برای گوش دادن به اصوات می کنند، مشکلات مربوط به یادگیری مهارت خواندن را به تاخیر بیاندازند. خواندن و درک مفاهیم نیاز به این دارد که کودک بتواند تشخیص اصوات را به طور خودکار(بدون زحمت و تلاش شناختی) انجام دهد. اگر کودک برای تشخیص اصوات کلمات نیاز به تمرکز کردن داشته باشد، ظرفیت کمی از توانایی های مغزی و شناختی وی برای درک معنای کلمات باقی می ماند. کودکان مبتلا به بدشنوایی(که انگار در زیر آب به کلمات گوش می دهند) تقریبا هیچگاه نمی توانند به تشخیص خودکار و بدون زحمت اصوات کلمات دست پیدا کنند، زیرا آن ها اصوات را به شکل مبهم می شنوند و به همین دلیل درک مفاهیم آنها همواره دچار ضعف می باشد.
- استرس در انجام تکالیف منزل
یکی از مشکلات روزانه کودکان بدشنوا، هنگام انجام فعالیت ها و تکالیف منزل بروز پیدا می کند. تکالیف منزل نیازمند موارد زیر می باشد:
- دنبال کردن درست مطالب درسی در کلاس درس
- درک و فهم درست از تکالیف منزل
- خواندن
- برخورداری از انرژی کافی در پایان یک روز خسته کننده
این موارد نشان می دهد که چرا کودکان بدشنوا هنگام انجام تکالیف منزل دچار استرس می شوند.
حدود 85 درصد از کلمات از نظر آوایی قاعده مند هستند(این درصد ها در زبان های مختلف فرق می کند). زمانیکه الفبا را بلد باشید و اصوات این کلمات را بتوانید بشنوید، هجی کردن آن ها راحتی و با سرعت بالا انجام می گیرد. به همین دلیل برای اکثر کودکان، هجی کردن فقط برای 15 درصد دیگرکلمات که قواعد استثناء دارند یا بی قاعده هستند، ضرورت پیدا می کند. این امر در مورد کودکان مبتلا به بدشنوایی صدق نمی کند. آنها نمی توانند اصوات کلمات را به وضوح بشنوند. به همین دلیل هجی کردن همان 85 درصد کلمات قاعده مند نیز برایشان دشوار است. در واقع برای آن ها همه کلمات بی قاعده محسوب می شوند.
- نقص توجه(ADD)
یکی از مهم ترین مهارت های شناختی مورد نیاز برای یادگیری مطالب کلاس درس، یادگیری توجه کردن است. اگر کودک بتواند به راحتی گوش دهد و گوینده هم مورد علاقه اش باشد، برایش توجه کردن کار دشواری نیست. اما برای کودکان مبتلا به بدشنوایی این کار بسیار دشوار است. برای آن ها گوش دادن یک فرایند خسته کننده و فرسایشی است و اغلب نمی توانند مکالمه/ صحبت های معلم یا مخاطب خود را به اندازه کافی پردازش کنند و به همین دلیل از توجه کردن به آن باز می مانند. با توجه به اینکه کودکان بدشنوا تجربه کافی در مهارت گوش دادن ندارند، اغلب کم توجه به نظر می رسند. در واقع تعداد زیاد از کودکانی که با عنوان کم توجه شناخته می شوند، اختلال بدشنوایی دارند.
- مشکلات نوشتن
بیشتر کودکان مهارت نوشتن را از طریق مشاهده کردن یاد می گیرند. آن ها ضمن گوش دادن و خواندن، نحو و قواعد زبان، چگونگی بیان داستان ها و چگونگی استدلال و تجزیه و تحلیل را یاد می گیرند. این موضوع برای کودکان مبتلا به بدشنوایی اتفاق نمی افتد. آن ها توانایی و ظرفیت کافی برای مشاهده کردن و گوش دادن همزمان به زبان را ندارند و حتی امکان مشاهده کردن و خواندن همزمان زبان را نیز کمتر بلدند. از این رو به قواعد زبانی و دستور زبان هنگام شنیدن آن ها توجه نمی کنند و فقط فرصت می کنند که به پردازش خود کلمات ببردازند. در نتیجه کودکان بدشنوا هنگام نوشتن اغب دراصول و ترکیب نوشتن دچار مشکل می شوند. قواعد دستور، چگونگی تشکیل جملات و چگونگی ارایه استدلال ها همگی برای آن ها غریبه و دور از ذهن می باشد.